اگر پيامد اين سبكهاي تربيتي را بدانيد به تمرينهايي براي رشد بهتر بچهها ميرسيد كه همراه با بيشتر شدن سن آنها به بزرگ شدن روحيه و شخصيت آنها هم كمك ميكند. چند مثال از اين روشها را بخوانيد.
- 1- اصرارهاي غذايي
بعضي از پدر و مادرها كه فقط همه حواسشان به غذاهاي بچههاست به شكل افراطي دائم نگران چاقي و لاغري بچهها هستند. بچههاي اين گروه يك فشار رواني و اجبار اضافي را دائم بهخاطر غذا خوردن تحمل ميكنند كه به ميل دورني آنها براي غذا خوردن و رابطه با والدينشان آسيب ميزند. با گذشت زمان كوتاه گذر از كودكي به نوجواني، در اين بچهها اغلب يكي از دردسرهاي بيميلي به بعضي مواد غذايي مثل گوشت، لبنيات و...يا پرخوري بروز ميكند.
پيشنهاد: اگر از خوردن تنقلات روزمره بچهها كم كرده و با تشويق به بازي به آنها كمك كنيد تا نياز به غذا پيدا كنند بيشتر از مقايسه و اصرار دائم موفق ميشويد. سفره غذا را جذاب كنيد تا خودتان ميل به غذا خوردن را به آنها ياد دهيد.
- 2- حسرت ساكت بودن
اگر ملاك رضايت پدر و مادر از بچهها صرفا جنبوجوش نداشتن و گوشهاي بيصدا بازي كردن بچهها بشود، كمكم بچهها فرصت كمتري براي رشد ضريب هوشي، تقويت اعتماد به نفس و مهارتهاي اجتماعي پيدا ميكنند. والدين، معلم و بزرگترهايي كه دائم با بيان نمونههاي هم سنوسال بچهها ساكت بودن آنها را حسرتبرانگيز معرفي ميكنند ممكن است حق داشتن يك كودكي شاد كه زمينه موفقيت آينده آنهاست را با يكجانشيني از آنها بگيرند.
پيشنهاد: بهتر است با معرفي بازيهاي خوب و سالم يا همبازي شدن با بچهها، فرصت انجام رفتارهاي جامعهپسند را در بچهها بيشتر كنيد تا رفتارهاي غيرمناسب درمهماني و...آنها كمتر شود.
- 3- چشم! و ديگر هيچ!
تربيت نبايد محدود به زمان حال بچهها بشود و مهم است كه آنها را براي همه عمر مجهز كند. خوشحال شدن از اطاعت محض بچهها از والدين، در دراز مدت به بچهها ميآموزد كه اولا تو توان فكر كردن نداري و هميشه بايد تسليم خواستههاي اجتماع و ديگران باشي و ثانيا اگر مقاومت نكني و چشم بگويي ارزشمند ميشوي؛ پس ملاك درست يا نادرست بودن رفتارها را ديگران بايد تعيين كنند.
پيشنهاد: خودتان بهصورت داوطلبانه براي خواستهتان دليل بيان كنيد و به فرزندتان بگوييد: نظرت چيه؟ قبول ميكني؟ او را هم بهدليل آوردن و نه گفتن براي درخواستهاي اشتباه عادت دهيد.
- 4- خوشتيپ باش
ظاهر، چه شكل ظاهري باشد و چه نوع لباس و... مهم است و در شأن اجتماعي بچهها اثرگذار است اما اگر تبديل به ملاك ارزشگذاري شود دردسرساز ميشود. فكرش را بكنيد كه نوع تعريف و تمجيدهاي بزرگترها از كودك يا ساير مردم دائم حول ظاهر آنها باشد، در اين صورت بچهها كمكم از رشد دروني كه متناسب با همه استعدادشان باشد غافل ميشوند. در دوران نوجواني اين بچهها هم مدگرايي، چشمو همچشمي و توقعات مادي از والدين بيشتر ديده ميشود.
پيشنهاد: جايگزينهاي ديگري مثل توجه به توانايي و... را هم به تعريفهايي كه از دوست و آشنا و كودكتان داريد اضافه كنيد و براي خريدهاي خود و كودكتان سقفي قائل شويد و از آن بهعنوان يك اتفاق خوب ياد كنيد.
نظر شما